اینجا دوکوهه است: میعادگاه مردانی که آمده بودند تا بایستند و از عزت و شرفشان دفاع کنند.
دلت می تپد گویی در درونت حسی مبهم موج می زند؛ چشمهایت نمی داند به کدام طرف بنگرد، آنقدر حادثه ایثار و از جان گذشتگی این آدمها تازه است که تو نمی دانی به کدامین روایت از سیل مداوم خاطره ها و عکسها دل خوش داری و بگویی این دیگر نهایت جان فشانی ست اینجا و هر کدام از این آدمها برای خود عالمی دارند و روایت عشق شان بی بدیل است.
از مسجد جامع خرمشهر بگیر که نام شهید «بهروز مرادی» چون نگینی بر تارک آن می درخشد و تابلو نوشته «اینجا خرمشهر است، جمعیت 36میلیون نفر) او دلت را می لرزاند و تو را به گریه می اندازد تا موزه جنگ خرمشهر و دیدار از نخل های سوخته، دیدار از رشادتهای صادقانه شهیدان تا دیوار نوشته سربازان عراقی که آمده بودند تا بمانند اما یادشان رفته بود که اینجا خرمشهر است و جمعیت 36میلیون نفر.